|
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : اشکان
آغاز با خدا پایان بی خدا پیدا نمی کند سیگار زندگی در زیر پای مرگ فانی نمی شود در زندگی سقوط راحت تر از صعود انجام می شود در برکه سیاه نیلوفر سفید لبخند می زند جراحی دماغ پر مشتری تر از جراحی دل است در چشمھای تو دریای بیکران در گل نشسته است از این ھمه گناه تنھا به عاشقی اقرار می کنم یک تک درخت پیر با جابجا شدن خشکیده می شود یک کاج بی خبر باضربه تبر بیدار می شود در دست بی خبر ھرگز کسی خبر پیدا نمی کند با این ھمه خدا دنیای بی خدا باور نکردنی است از ناخدا شدن تا با خدا شدن بسیار فاصله است ھر شک به ابتدا با شک به انتھا ھمراه می شود تغییر سرنوشت از حدس سرنوشت ھمواره بھتر است در لحظه ی کمال سرتاسر جھان بی نقص و کامل است خوشبختی از قضا با بخشش و عطا تکثیر می شود با صد ورق دروغ تاریخ آدمی ناقص نمی شود بی ساغر سکوت انسان به معرفت نایل نمی شود در دفتر حیات زیباترین رموز در بخش خلقت است بی رنج اشتباه انسان به اکتشاف ھرگز نمی رسد در پازل جھان یک قطعه ی بزرگ ھمواره غایب است در پیش روی شمع ھر تکه آینه یک شمع روشن است تدبیر غربیان با عشق شرقیان ترکیب می شود ھر شعر تازه ای با حرف تازه ای آغاز گشته است یک ھسته ی درخت در ظرف کوچکی بالغ نمی شود پنھان ترین درون با دیده ی خرد شفاف و روشن است در شھر زندگی اصل ھمیشگی اصل تفاوت است در شھر بی صدا افکار ھر کسی مانند دیگری ست با خواب یک شبان دارایی دھی بر باد می رود در درگه خدا تاخیر در امور ھرگز نبوده است با قھر آفتاب سیاره ی زمین پوشیده از یخ است ھر گز سمندری در آتش درون جولان نمی دھد از اولین اذان تا آخرین نماز یک عمر فاصله ست ھر اشک آسمان در جستجوی گل از دیده جاری است در اوج آسمان آرامش بزرگ ھمواره حاکم است در قله ھای سخت انسان به آسمان نزدیک می شود در جبهه ی جھان انسان بی طرف پیدا نمی شود سرکش ترین قلل از فتح آدمی ھمواره عاجزند با اختراع پول خوشبختی بشر دشوار گشته است زیبایی سکوت بی انتھاتر از زیبایی صداست ھر ناخدای خوب در پیچ و تاب موج ورزیده گشته است ھر کسب نعمتی با حذف نعمتی آغاز می شود در قلب ھر بشر رازی برای کشف ھمواره بوده است یک جام پر ترک از وحشت شکست خالی نمی شود با اینھمه قیود انسان واقعی آزاده و رھاست یک قفل صد کلید از قفل بی کلید ھمواره بدتر ست گلھای باغ فرش در زیر پای ما پر پر نمی شوند ھر جام تشنه ای در وادی سراب از تشنگی پر است اندیشه ھای سست دائم به گرد خویش دیوار می کشند الگوی فربه تر انسان فربه تر ایجاد می کند یک ساعت خراب روزی دو مرتبه اھل صداقت است یک خانه ی یخی در پرتو چراغ ویرانه می شود با قدرت نگاه انسان ز پله ھا بالا نمی رود در شھر عاشقان عاشق تر از خدا پیدا نمی شود ھر عصر تازه ای با دید تازه ای آغاز می شود بی فتح روح خویش ھرگز به فتح غیر قادر نمی شویم یک چتر کاغذی با بارش بھار نابود می شود دیوار خانه ھا ما را به پنجره محتاج کرده است از دامن زمین چیزی به آسمان نازل نمی شود در جھان خلقت ساحل خوشبختی بین دو بدبختی ست بی حق انتخاب زیباترین بھشت قعر جھنم است در شھر زندگی تابوت و مھد ما با ھم برادرند بی باور طلوع افسانھ ی غروب زیبا نمی شود بی شمع انتقاد افکار مردمان روشن نمی شود ھر درس زندگی بی درک مطلبش تکرار می شود در کوه زندگی در کوله بار ما تنھا اراده است در راه نادرست برگشتن درست اوج شھامت است لبخند مردگان از اخم زندگان بسیار بھتر است دنیای عاشقان با جذر و مد عشق ویران نمی شود دنیای بی ثبات با خنده ھای ما تحقیر می شود ھر پیر با چراغ از کودک درون شعله گرفته است ھر سنگ خاره ای با اھرم زمان از جای می جھد زیباترین بنا با سیل کوچکی نابود می شود ارابھ ھای عشق از وادی جنون باید گذر کنند در قلب عاشقان یک غایب بزرگ ھمواره حاضر است این خیل مردگان با نعره ی کلنگ از جا نمی جھند یک کشتی بزرگ با زخم کوچکی نابود می شود ننگین ترین شکست با غفلتی حقیر آغاز گشتھ است یک نخل ریشه دار با غارت خزان زخمی نمی شود رسواترین سکوت ھرگز به اشتباه صحبت نمی کند بر کج ترین سطوح با خط مستقیم بتوان خدا کشید یک قلب بی ریا از مسجد خدا ھمواره برتر است در شھر زندگی قانون نقره ای قانون باور است قلب سخن پذیر از قول دلپذیر آکنده می شود در شھر دشنھ ھا آرامش عمیق حاکم نمی شود ھرگز کبوتری از لوله ی تفنگ خارج نگشته است یک پیچک ضعیف بی تیرکی قوی بالا نمی رود این فرصت بقا از فرصت فنا بسیار کمتر است با غرش تفنگ انسان به برتری ھرگز نمی رسد در شھر زندگی بی جستجوی خویش پیدا نمی شویم بی خنده ی چراغ بیداری بشر باور نکردنی ست تندیس ماسه ای در پیش روی باد ویرانه می شود از کوج یک شبح ردی به یادگار ھرگز نمانده است پایان عاشقی ما را به انقراض نزدیک می کند زندان زندگی با مرگ متھم ھمراه می شود بی مرگ کرم توت دیبای خوش نگار حاصل نمی شود از سرزمین عشق ھرگز مسافری ھجرت نکرده است ھر سنگ کوچکی در برف روزگار بھمن نمی شود نظرات شما عزیزان:
salam ashkan jan
azam khasti ke weblogeto bebinam vaghean ghashange azizam ehsase arameshe khasi behem dast mide
slm pesar khale . bahal bud
![]()
![]() |